سربازان گمنام جبهه ها از خاطراتشان می گویند

به گزارش مجله نماشو، به گزارش خبرنگاران، کتاب نان سال های جنگ؛ مروری بر نقش زنان روستای صدخرو سبزوار در پشتیبانی جنگ به همت انتشارات راه یار منتشر شد.

سربازان گمنام جبهه ها از خاطراتشان می گویند

در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: دشمن آمده بود خانه بسوزاند، اما زنان روستا دست روی دست نگذاشتند. وقتی پای جهاد سازندگی به روستا باز شد، آغاز کردند به نان پختن برای جبهه، نان و کلوچه، آش و مربا، شال گردن و کلاه، ژاکت و جوراب هرچه از دستشان برمی آمد، دریغ نمی کردند. همه چیز از دل همین خانه های روستایی آغاز شد. زنان روستایی خانه را میدان نبرد دیدند و خودشان را به میان مهلکه انداختند. زنان روستا هم پای مردانشان کار می کردند و جهاد. زنان روستا با اذان صبح بیدار می شدند و با وضو پای تنور می رفتند. خواهری که سلمان هراتی در یکی از شعرهایش تصویر نموده است، یکی از هزاران زن روستایی است که برای رزمندگان دستکش می بافته یا شال گردن و کلاه: تو می خواهی خواهرم فرصت نکند/ برای رزمندگان دستکش ببافد...

بنابرین گزارش، روستای صدخرو در غرب سبزوار یکی از هزاران روستایی است که در سال های دفاع مقدس، به پشتیبانی از جنگ مشغول بود. اما در تاریخ دفاع مقدس کمتر به نقش این روستاها پرداخته شده و با بی مهری تاریخ نگاران روبرو بوده است. روستاهایی که به مدد جهاد سازندگی پایشان به پشتیبانی جنگ باز شد. زنان روستای صدخرو، نمونه ای از زنان انقلابی هستند که عمرشان را پای دفاع از انقلاب و ارزش هایش گذاشتند. هرچند این زنان سواد زیادی نداشتند و در دانشگاهی درس نخوانده بودند، اما در مکتب اسلام یاد گرفته بودند که زندگی چیزی نیست جز عقیده و جهاد. برای همین زندگی شان شده بود جهاد در راه عقیده. برای همین بود که پای تنور خیس عرق می شدند، اما از نان پختن برای جنگ دست نمی کشیدند.

امام خمینی(ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی درباره عظمت کار این زنان گفته است: من وقتی که در تلویزیون می بینم این بانوان محترم را که اشتغال دارند به همراهی کردن و پشتیبانی کردن از لشکر و قوای مسلح، ارزشی برای آنها در دلم احساس می کنم که برای کسی دیگر نمی توانم آن طور ارزش قائل شوم. آنها یک کارهایی که می نمایند که دنبالش توقع اینکه یک مقام یا یک پستی را اشغال نمایند، با یک چیزی از مردم خواهش نمایند؛ هیچ این مسائل نیست، بلکه سربازان گمنامی هستند که در جبهه ها باید گفت مشغول جهاد هستند.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:توی منطقه، هیچ جایی مثل صدخرو نبود. این پیشتازی مدیون زن های صدخروی بود. می گفتند این کاری است که به درد جهان و آخرتمان می خورد. همه کارها هم صلواتی بود و حق الزحمه ای نداشتیم، یکی از خانم ها خودش بود و پنج تا بچه یتیمش. زندگی اش از نان پختن می گذشت. برای جبهه هم نان می پخت، اما مجانی.

بر اساس این گزارش، نان سال های جنگ که محمد اصغرزاده تحقیق و مصاحبه های آن را برعهده داشته و به قلم محمود شم آبادی به نگارش درآمده، خاطرات زنان روستای صدخرو در پشتیبانی از جبهه و رزمندگان را در 16 فصل روایت نموده است و بخش پایانی کتاب نیز به تصاویر زنان جهادگر و شهدای این روستا اختصاص دارد.

علاقمندان برای تهیه این کتاب در 192 صفحه و با تیراژ 2000جلد توسط انتشارات راه یار راهی بازار نشر شده است، علاوه بر کتابفروشی ها می توانند به وسیله سایت Ammaryar.ir و با تخفیف ویژه، آن را تهیه نمایند.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 4 تیر 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: namasho.ir شناسه مطلب: 1066

به "سربازان گمنام جبهه ها از خاطراتشان می گویند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سربازان گمنام جبهه ها از خاطراتشان می گویند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید