معروف ترین نقاشی های ایرانی که باید بشناسید
به گزارش مجله نماشو، هنر نقاشی در مفهوم خلاقیت، احساس و نوآوری تنیده شده است؛ هنری که اثرگذاری بیشتر، معیار کلیدی آن در نظر گرفته می گردد. شاید تا به امروز، جسته و گریخته نقاشی های بی شماری را دیده باشید و فقط تعداد اندکی پیروز شده اند که بر شما تاثیر بگذارند. قطعا آثاری که بر فکر و روح شما نفوذ می نمایند، تکان دهنده و عمیق هستند. بنابراین با توجه به درون مایه، داستان ها، مفاهیم، ساختار، فرم، رنگ و نور چنان درگیر اندیشیدن و واکاوی خواهیم شد که فکر و حتی رویکردهای مان را دگرگون خواهد نمود. ولیک باید قبل از تماشای یک اثر شاهکار، درجه نو و تازه بودن خلاقیت آن را در نظر بگیرد؛ زیرا چنین امری یاری می نماید تا شدت و ضعف اثر را بهتر تشخیص دهید. اکنون برمبنای چنین رویکردی در دنیا چند نمونه از نقاشی های معروف ایرانی که به میزان نقاشی جیغ ادوارد مونک معروف هستند غوطه ور شوید و اثرگذاری آن ها را هرگز نباید فراموش کنید!
1- یوسف و زلیخا از بوستان سعدی اثر کمال الدین بهزاد
این مینیاتور به وسیله کمال الدین بهزاد، نقاش معروف ایرانی برای نسخه ای از کتاب بوستان سعدی ترسیم شده است و یکی از نقاشی های معروف ایرانی محسوب می گردد. بهزاد اولین هنرمندی بود که حرکت و احساس را در نگارگری ایرانی ایجاد کرد، از این رو تصویر زلیخا با یک شیوه حرکتی معین، دیده می گردد. غالبا بهزاد را استاد بی مانند ایجاد حرکت در شخصیت ها، ترکیب بندی های کم نظیر و رنگ هایی معنادار می شناسند.
نگاره یوسف و زلیخا روایت گر، مهم ترین بخش داستانیِ میان زلیخا و یوسف، یعنی گریختن یوسف از زلخیا است. آنچه که در اثر می بینیم، رقم خوردن ماجرای میان این دو شخصیت در بالاترین طبقه عمارتی با دهلیزهای دَرهم تنیده و پلکان های بسیار است. در بخشی از کادر نقاشی، هفت حجره و هفت دَر، مقابل مسیر یوسف رسم شده که اشاره ای نمادین به هفت منزل سلوک دارد.
ترکیب بندی این نگاره از ساختار شبکیه ای مستور تشکیل شده که کل مجموعۀ نگاره را در دو بخش، بالا و پایین جدا می نماید. از سوی دیگر در نقطه مرکزی تصویر، دو خطِ متقاطع (چلیپایی) عمود بر هم به چهار قسمت، یک میزان تقسیم شده و ترکیب بندی ای، مانند چلیپای شکسته را پدید آورده است.
وجود پویایی در حالت بدنی شخصیت ها که در تضاد با ترکیب بندی هندسی و ساکن عمارت دیده می گردد، هرگز چشم بیننده را نمی زند و حضور این هماهنگی در چنین دوگانگی ای، واقعا شگفت انگیز است. در کتاب یادنامه کمال الدین بهزاد به تفصیل، درباره خصوصیاتی چون هندسه پنهان و خطوط معنادار در ترکیب بندی عمارت و چهره یوسف و زلیخا نیز گفته شده است که از کلیدی ترین بخش این نگاره شاهکار بهزاد به شمار می رود.
2- داستان های هزار و یک شب اثر صنیع الملک
مجموعه نقاشی های هزار و یک شب برمبنای داستان های کتابی با همین نام است که در زمان قاجار از عربی به فارسی برگردانده شد. صنیع الملک به دستور ناصرالدین شاه با یاری 34 نقاش، کار روی این کتاب را شروع نمود. هنرمندانی چون تذهیب گران، صحافان و ترصیع گران درنهایت باهمکاری یک دیگر این کتاب خارق العاده را طی هفت سال خلق کردند. در این میان خوشنویسی، تجلید و تذهیب کتاب نیز هم زمان انجام می شد.
در این کتاب 2280 صفحه ای، بیش از 3600 مجلس در 1134 صفحه به تصویر درآمده است. اثر علی رغم تصاویر و رنگ های بی نظیر از ارجاعات فرهنگی و مردمی برخوردار است. بعلاوه این مجموع نقاشی ایرانی قدیمی، اطلاعاتی بی نظیر و جامع از شمایل و فرهنگ پوشاک در حکومت ناصرالدین شاه را به ما می دهد.
3- تالار آینه اثر کمال الملک
تابلوی رنگ روغن تالار آینه یکی از نقاشی های معروف ایرانی به شمار می رود که خلق آن، پنج سال زمان برد. این نقاشیِ کمال الملک، اتاق تالار آینه، واقع در کاخ گلستان را درحالی که ناصرالدین شاه در هسته مرکزی کادر بر یک صندلی نشسته به تصویر می کشد. بدون شک با تماشا تابلو، متوجه وسعت این تالار خواهید شد، اما درحقیقت آنقدرها هم بزرگ نیست. بنابراین احتمال می رود که نقاش، عامدانه به شکوه این مکان شگفت انگیز افزوده است.
جزئیات تالار آینه در ایده آل ترین حالت ممکن تصویرگری شده و اجزا در یک نظم وترتیبِ کاملا ساختارمندی، خودنمایی می نمایند. وجود خصایصی چون رنگ های خالص، درخشش و نور در چنین ابعاد گسترده ای، وضوح بی نطیری از عناصر را ایجاد نموده است و گویا در قلب تاریخ شیرجه زده ایم!
4- پژواک دنیا اثر محمد احصایی
محمد احصایی در بازی و تصویرگری با حروف ، استاد بی بدیلی است. برای احصایی حروف ابزاری به شمار می رود تا موضوعات و احساساتی معنوی به وسیله شیوه های هنر سقاخانه ای و خوش نویسی و بعلاوه قواعدی خاص بیان گردد. او به واسطه عناصر و فضای بصری هنر نقاشی، پدید آورنده حروفی فرمالیستی و حیرت انگیز است. تابلوی پژواک دنیا، اثر این هنرمند نام دار، یکی از نقاشی های معروف ایرانی است که روینمودهای او را به طور معین نشان می دهد.
در پژواک دنیا حروف تک رنگ به صورت اشکال عمودی و خلل ناپذیری در یک دیگر پیچیده و سپس از پس زمینه جدا شده اند. کلمات با ساختاری قاعده مند، کادر را بر سه قسمت تقسیم می نمایند. بنابراین نوشتارهای دوار در مرکز نقاشی دیده می شوند و امتداد آن ها، مانند خطوطی عمودی در دوطرف کادر ادامه یافته اند. این نقاشی ایرانی، گویا قرابتی بسیار عمیق با معنی عنوان اش دارد؛ بازتابی از روح دنیا هستی که تلالو آن را می توان در پایکوبی کلماتی پِیاپی و هماهنگ حس کرد.
5- فی فی از خوش حالی زوزه می کشد اثر بهمن محصص
بهمن محصص از هنرمندانی به شمار می رود که مجموعه بی شماری از آثار هنری را خلق نموده است. اما به گفته بعضی، درمیان تمام کارهای او فی فی از خوش حالی زوزه می کشد را می توان جزء برترین ها برشمرد. درباره این اثر، مناقشات عجیبی وجود دارد و متاسفانه اکنون در اختیار یک مجموعه دار خصوصی است. شاید درمورد چنین نقاشی اعجاب انگیزی، نمی توان بیش از میزان اظهار نظر کرد اما در توصیف کلیت آن، تاحدی می گردد چیزهایی را اعلام کرد. اولین مسئله ای که وجود دارد، فریاد شخصیت فی فی است که چنین پرسشی را برمی انگیزد: او به چه علت این گونه فریاد می زند؟
نقاش این فریاد را به شکل گودالی سیاه مانند ترسیم نموده است که تمام صورت فی فی را در بر می گیرد و بیشتر حسی از جنون را تداعی می نماید تا یک خوش حالی عادی. بنابراین احتمال می رود که معنی عنوان اثر، نسبتی با مفهوم این تصویر نمادین از انسان را ندارد. کاراکتر در پس زمینه ای خنثی با بدنی قرمز رنگ، دستانی جمع شده در سینه، گردنی کج و صورتی انحلال رفته در یک خنده مالیخولیایی گویا پوچی را به بیننده القا می نماید؛ پوچی ای که می گوید: تمامیت انسان، همین هیچ مطلق است.
6- از مجموعه تنه درختان اثر سهراب سپهری
سهراب سپهری را معمولا شاعری مهم در ادبیات فارسی می شناسند، اما سپهری علاوه بر شعروشاعری در دنیای نقاشی به عنوان یک هنرمند خلاق و نوگرا شناخته می گردد. او نقاشی های خود را با سبکی منحصربه فرد خلق می کرد که بازتابی از قریحه شاعرانه ، دنیا بینی و علاقه اش به طبیعت است. بعلاوه در نقاشی های سپهری می توانید که نکات کاربردی درباره طراحی قبل از نقاشی با آبرنگ را یاد بگیرید. در بین همه نقاشی های سپهری مجموعه تنه درختان، بسیار شناخته شده تر هستند.
این مجموعه از همان مولفه های همیشگی او در پرداخت تصاویر و اشکالی انتزاعی و ساده برخوردار است. تنه های قطور درخت در پس زمینه ساده و بدون بافت در تنالیته از رنگ های قهوه ای، چشم اندازی آبستره را به نمایش می گذارند. بیننده به واسطه فضایی که درختان ایجاد می نمایند در دنیایی غوطه ور می گردد که بیان گر روحی سیال اما گرفتار شده در مکانی رازآلود و زمانی نامعلوم است. بخش خالی کادرها به گفته کریم امامی، چنین توصیف می گردد: پرده نقاشی می خواهد بگوید من جزئی از یک کل هستم. قسمت های دیگر مرا در فکر خود بازسازی کنید، ببینید و یا این که برای یافتن قسمت های ترسیم نشده در دنیا واقع به جستجو بعضیزید.
7- بال های کاغذی اثر واحد خاکدان
این تابلو از سری نقاشی های اخیر واحد خاکدان است که جزء گران ترین اثرش هم به شمار میرود. او خاطرات را به شکلی تجلی یافته و در نگاهی رویاگون روایت می نماید. خاکدان در نقاشی بال های کاغذی، گوشه ای از فضای داخلی خانه ای متروکه را به واسطه اشیایی کهنه ترسیم می نماید که در هیئت یک مجسمه انسانی درآمده اند و اینگونه بر زندگی فراموش شده ای، حیات می بخشد. بیشتر اشیای ترسیم شده در نقاشی، نمادین هستند و شاید هرکدام برای خود نقاش، یادبودی از اتفاقاتی بی فروغ است. خاکدان بیننده را در قلب نوستالژ ی ها و خاطرات رنگ پریده غرق می نماید بلکه در این دنیای وهم گونه، همراه او باشد.
در نگاهی دقیق تر، پیکره انسانی، نشانی از نقاشی های کلاسیک قرن شانزدهم و هفدهم هستند. زمانی که عروسک را کنار پیکره می بینیم، بلافاصله متوجه خواهیم شد که همچون نقاشی مادونای مقدس است، بدین ترتیب مفهوم نمادگرایانه دینیِ خود را آشکار می سازد.
بخشی از عناصر دراماتیک، مرثیه ای بر معنی کلی اثر است. اما آنچه که درنهایت اهمیت می یابد، راه یابی نقاشی به دنیا رئالیسم جادویی در سایه پست مدرن است. نماد، مفهوم، تاریخ و اشیاء در هم زیستیِ اموری کهنه، یک دیگر را دیدار می نمایند و سپس ما تا مرز داستانی فراموش شده، پیش خواهیم رفت.
8- فال قهوه اثر سیاوش کسرایی
سیاوش کسرایی در نقاشی فال قهوه که یکی از نقاشی های معروف ایرانی است، تصاویر یک فال قهوه را در فضایی وهم گونه و پیچ درپیچ نشان می دهد. اثری سورئال و نمادین که پاسخی بر معمای هستی برای خود نقاش است. این هنرمند پس از آشنایی با دنیای هیجان انگیز رنگ روغن بعضی از آثارش مانند همین نقاشی را با تکنیک رنگ روغن آفرید.
او مانند سهراب سپهری، احساسات شاعرانه خود را به عنوان اصلی مهم در تصویرگری کارهای اش در نظر گرفته است؛ احساساتی که هرگز قابل مهار شدن نیستند و ناگهان در نقاشی روانه می شوند. کهن الگوها و باورهای عام، معیار بنیادی خلق این نقاشی ایرانی بوده است.
همانطور که در فال و پیش گویی ها، زمان و تقدیر اصلی کلیدی محسوب می گردد برای کسرایی هم این دو مولفه به شکلی معنا می یابد تا در مضمون نقاشی آن را ارائه دهد. بنابراین ترکیب خیال انگیز و درهم تنیده اجزا، مجموعه ای از تصاویر را به نمایش می گذارد که در بطن خود سرنوشت، حیات و هستی انسانی را بیان می نماید. اما در بخش دیگر اثر، پنجره ای وجود دارد که خلاف سرنوشت سخن می گوید؛ آن هم اینکه انسان می تواند با اختیار همراه گردد.
منبع: خبرنگاران مگ
منبع: دیجیکالا مگ