کمک شمال به جنوب برای حفظ محیط زیست
به گزارش مجله نماشو، اگر امروز مسائل بزرگ محیط زیست (از جمله آلودگی جو، از بین رفتن تنوع زیستی، و اضمحلال منابع در کشورهای در حال توسعه) را جدی بگیریم، باید به طور جدی بپرسیم که برای برطرف کردن آن ها چه باید کرد. یافتن
ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون
اگر امروز مسائل بزرگ محیط زیست (از جمله آلودگی جو، از بین رفتن تنوع زیستی، و اضمحلال منابع در کشورهای در حال توسعه) را جدی بگیریم، باید به طور جدی بپرسیم که برای رفع کردن آن ها چه باید کرد. یافتن پاسخ هایی کافی به این پرسش سال ها کار می طلبد، اما از هم اکنون وجود یک پیش شرط روشن به نظر می رسد و آن این که: بدون ایجاد عصر تازهی از توافق ها و همکاری ها میان کشورهای صنعتی (شمال) و کشورهای در حال توسعه (جنوب)، هیچ یک از این مسائل را عملاً نمی توان حل کرد. تفاهم های میان شمال و جنوب باید فراتر از برنامه مرسوم محیط زیست باشد و ابتکارهای گوناگونی در عرصه های تجارت و قرض بین المللی، توسعه و کمک، انرژی، انتقال تکنولوژی و جمعیت را در بر گیرد. آن گاه که این توافق ها حاصل شد، اتحادی جهانی میان شمال و جنوب برای حفظ محیط زیست و پیش رفت مالی قابل تحقق است.
پیوندهای شمال و جنوب را که در وخیم ترین مسائل محیط زیست امروزی نهفته است در نظر بگیرید تا نیاز به چنان تفاهماتی برایتان روشن شود. گرم شدن کره زمین اینک خطر آشفتگی در الگوهای هوا و بالا آمدن سطح دریاها در سراسر زمین را در پی دارد. جلو گیری از اثر گل خانه ای جو نیازمند کاهش هنگفت انتشار سه گاز گل خانه ای بسیار مهم دی اکسید کربن، متان، و کلرو فلوئورو کربن است. مهار دی اکسید کربن که هنوز مسلط ترین گاز گل خانه ای است بسیار سخت به نظر می رسد. برای مهار انتشار این گاز، کشورهای صنعتی باید از مصرف حریصانه شان در سوخت های فسیلی بکاهند، و کشورهای در حال توسعه باید از جنگل بُری که در منطق حاره ای در هر ثانیه یک آکر جنگل را به کام نیستی می برد، ممانعت کنند. در حال حاضر جنگل بُری و دگرگونی های دیگر در اراضی، مسئول یک سوم دی اکسید کربن و بخشی از گاز متان است که از فعالیت های بشر ناشی می شود.
کشورهای در حال توسعه انتظار دارند که کشورهای صنعتی عملاً نخستین و قوی ترین گام ها را برای جلو گیری از گرم شدن جهان بردارند. کشورهای در حال توسعه می خواهند بدانند که خطر تا چه اندازه جدی است، و به درستی نتیجه می گیرند که مسئول عمده مشکل گرم شدن جهان، کشورهای صنعتی هستند و برای رفع آن هم بیش ترین منابع را در اختیار دارند. اما افراط در چنین استدلالی به بن بست تأثر آوری می انجامد، زیرا کشورهای در حال توسعه هم اکنون مسئول چهل و پنج در صد از اثر گل خانه ای جو در هر سال هستند، و سهم آنان همراه با صنعتی شدنشان رشد خواهد کرد. اگر فقط چین و هندوستان انتشار گازهای گل خانه ای را به اندازه میانگین جهانی برسانند، اندازه کل انتشار گازهای گل خانه ای بیست و هشت در صد بالا می رود؛ و اگر این دو کشور خود را به اندازه سرانه فرانسه برسانند، اندازه کل جهانی شصت و هشت در صد افزون تر می شود. اگر می خواهیم گرم شدن جهان را در حدی قابل تحمل نگه داریم، کشورهای شمال و جنوب باید استراتژی های سازگار با این هدف در عرصه انرژی و جنگل داری در پیش گیرند.
از بین رفتن گونه های حیاتی و تنوع ژنتیکی اینک به اندازهی انجام می گیرد که از زمان حادثه انقراض دسته جمعی شصت و پنج میلیون سال پیش - که در آن دو سوم گونه های حیاتی از میان رفتند - تا کنون سابقه نداشته است. نابودی های کنونی عمدتاً در جنگل های حاره ای به جای مانده در امریکای لاتین، آسیا، و افریقا (مسکن نیمی از گونه های جهان) تمرکز دارد. هر روز یک صد گونه از بین می فرایند. جنگل بُری بزرگ ترین مقصر است، اما صید و شکار غیر قانونی و کشت و برداشت افراطی برای خوار و بار و سود جویی هم هلاکت آور هستند. اگر ما اکنون قاطعانه به جلو گیری از نابودی زیستگاه ها نپردازیم، در عرض چند دهه آینده، یک چهارم از پنج تا سی میلیون گونه موجود از میان می فرایند، و به نحو غیر قابل محاسبه ای نسل های آینده و سیاره ما را فقیر و بی توشه می گذارند.
نظیر مورد محافظت از آب و هوا، همکاری شمال و جنوب برای نگاه داری تنوع زیستی هم ضرورت زیادی دارد، و رهبران کشورهای در حال توسعه بر حق بودن نگرانی در باره تنوع زیستی را رد نمی کنند. اما آن ها در توجه لازم برای وارونه سازی فرایندهای امروزی با سختی رو به رو هستند. اراضی تازه برای کشت و زرع، چرای دام، و تهیه الوار برای آنان اولویتی فوری دارد، و جنگل است که همه این ها را فراهم می کند. نبرد با صیادان غیر قانونی و مالکان، این رهبران را در رویارویی با مردم خودشان قرار می دهد. خلاصه این که، اگر کشورهای ثروتمند می خواهند گیاهان و حیواناتِ در معرض خطر را نجات دهند، باید با کشورهای در حال توسعه همکاری کنند تا در مقابل نیروهای مسبب تباهی حیات بایستند، و هم انگیزه های تازه توانمندی بیافرینند که از نگه داری اکوسیستم های حیاتی حمایت کند.
کاهش منابع طبیعی مولد، سریعاً به منزله تهدیدی عمده به امیدهای توسعه در بخش بزرگی از جهان سوم پدیدار می شود. کشورهای در حال توسعه به مراتب بیش تر از کشورهای صنعتی بر منابع طبیعی خودشان (خاک ها، شیلات، جنگل ها، و معادن) متکی هستند. و در درون کشورهای در حال توسعه، فقرا بیش از همه مردم به این منابع وابستگی دارند. منتهی این منابع بنیادی بر اثر فشارهای ناشی از رشد بی سابقه جمعیت، نابرابری های عمیق اجتماعی، و سیاست های بد هدایت شده، به سرعت فرسوده می شوند.
برای رهبران جهان سوم، تخریب منابع مشکل فوری تری از گرم شدن جهان یا نابودی تنوع زیستی است، و اغلب رهبران توجه فزاینده ای به این امر نشان می دهند. اگر چه این کوشش های نو ظهور برای حفظ محیط زیست اینک در کشورهای در حال توسعه معمول است، فقدان تعهد و دل بستگی رهبران سیاسی، منابع مالی محدود، آموزش نامتناسب، و محدودیت های دیگر، حکم قاعده را دارند تا استثنا.در حال حاضر، مسائل محیط زیست، همه ملت ها، اعم از شمال و جنوب را ملزم می سازد تا به منظور تأمین آینده مشترک خود، تعهد و دل بستگی خویش را به یک دیگر نشان دهند.
ابتدا، عناصر کلیدی کمک کشورهای جنوب را برای حل این مسائل در نظر بگیرید. ابتکارات دور اندیشانه لازم است تا تخریب جنگل ها را متوقف سازد، ذخایر زیستی را تعیین و اداره کند، و منابع آب را برای تولید خوار و بار نگه دارد. پیش بردن این برنامه بلند پروازانه مستلزم آن است که رهبران (کشورهای در حال توسعه) دل به دریا بزنند و گام هایی سیاسی و اجتماعی بردارند از قبیل اصلاحات در تصرف زمین، کوشش هایی بزرگ برای توقف رشد جمعیت، بهبود وضع روستاییان بی بضاعت، و به کار گرفتن تکنولوژی هایی پیش تاز که بتواند از الگوهای مخرب صنعتی شدن کشورهای شمال اجتناب ورزد.
برای ایجاد این تحولات، رهبری باید از خودِ کشورهای در حال توسعه باشد، اما کشورهای صنعتی می توانند کمک برسانند. دو پیش شرط برای همکاری شمال و جنوب آشکار به نظر می رسد. نخست آن که کوشش های مشترک برای حفظ طبیعت باید بخشی از تعهد وسیع تر کشورهای شمال برای کمک به حصول خواسته های مالی کشورهای در حال توسعه باشد. اگر مقامات و رهبران فکری در کشورهای در حال توسعه حقیقتاً باور داشته باشند که به موازات رسیدگی به مسائل محیط زیست داخلی و بین المللی، قادر خواهند بود شغل های ضروری بیافرینند و به مقاصد مالی شان نایل آیند، همکاری آنان در حل این مسائل محتمل است.
دوم آن که کشورهای در حال توسعه انتظار دارند که کشورهای صنعتی از طریق اقدامات داخلی و بین المللی نشان دهند که مسائل محیط زیست را جدی تلقی می کنند. اما بسکمک از کشورهای صنعتی چنین تعهدی از خود نشان نمی دهند. ایالات متحده امریکا، چنان که از شاخص های آن نظیر مصرف انرژی، مدیریت جنگل ها، خاتمه تنوع زیستی آن کشور، و شرایط کمک های خارجی اش پیدا است، نمونه ای است از این وضع.
کارهای آغازینی که از کشورهای صنعتی انتظار می رود دور رس و سخت هستند، اما چهار زمینه از اولویت و برجستگی برخوردار است:
اولاً، این کشورها باید کوشش های ملی و بین المللی بزرگی را برای کاهش انتشار گازهای گُل خانه ای آغاز کنند. در این مورد، نخستین گام مهم برای امریکا که بزرگ ترین منتشر کننده گازهای گل خانه ای در جهان است، عبارت است از یک تعهد ملی برای دست یابی به کارایی انرژی، که این خود چنان هنگفت است که مصرف سوخت های فسیلی و رها شدن دی اکسید کربن را به تندی پایین می آورد. یک راه جالب مالی برای نیل به این هدف، وضع مالیات کربن است، زیرا چنین مالیاتی بهبود در کارایی انرژی را تشویق می کند و هزینه های مورد نیاز برای مقاصد دیگر محیط زیست را فراهم می سازد.
ثانیاً، کشورهای صنعتی باید هم جریان پول و هم جریان تکنولوژی برای حفظ محیط زیست، توسعه دوام پذیر، و برنامه های جمعیت را به کشورهای جنوب سریعاً افزایش دهند. کمک های رسمی توسعه اینک به کمی بیش از پنجاه میلیارد دلار می رسد و به اصلاحاتی جدی نیاز دارد تا تضمین کند که این ده ها میلیارد دلار به نحوی نیکو خرج می شود.
ثالثاً، کشورهای صنعتی باید از بار قرض خارجی که بر دوش کشورهای در حال توسعه سنگینی می کند بکاهند. یک جا بخشیدن قرض شاید معقول ترین پاسخ کشورهای شمال به ملت های فقیر باشد، ملت هایی که غالباً از دولت های صنعتی قرض گرفته اند، نه از بانک های بازرگانی.
دست آخر، کشورهای ثروتمند به منظور فراهم ساختن کمک های فنی، کار آموزی، انتقال تکنولوژی به کشورهای در حال توسعه، و ارتقاء توانایی آن ها در اداره کردن محیط زیست و انرژی، باید برنامه های تازه ای تهیه کنند.
شاید فصیح ترین سخن گوی افزایش کمک های شمال به جنوب، خانم گرو هارلم برونت لند، نخست وزیر سابق نروژ، باشد که در سال 1987 ریاست کمیسیون جهانی در باره محیط زیست و توسعه (متعلق به سازمان ملل متحد) را بر عهده داشت. وی گفت: ما هم چنان در جهانیی زیست می کنیم که فراوانی و انبوهی در جوار نیاز شدید وجود دارد. خانم برونت لند خاطر نشان کرد که نروژ بیش از یک در صد از محصول ناخالص ملی اش را وقف کمک های رسمی توسعه (به کشورهای جنوب) کرده است، در حالی که در مورد کشورهای صنعتی میانگین این رقم در حدود سی و چهار صدم در صد است (امریکا دو دهم در صد از محصول ناخالص ملی اش را می دهد). لذا وی کشورهای شمال را به یک طرح مارشال برای ملت های فقیر فرا می خواند. (طرح مارشال (1947) کمک امریکا به باز سازی اروپا پس از جنگ جهانی دوم بود که جُرج مارشال (1880 تا 1959) سیاستمدار امریکایی آن را ارائه کرد و به خاطر آن، برنده جایزه صلح نوبل در سال 1956 شد.)/م
منبع: راسخون