گرافیست نماها معضل کنونی هنر گرافیک اند!، هنرمند نباید دغدغه معاش و بیمه داشته باشد
به گزارش مجله نماشو، برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی پوستر از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر معتقد است که گرافیست نماها یکی از معضلات کنونی رشته گرافیک اند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری خبرنگاران، هنر گرافیک در ایران هنری کمابیش جوان به شمار می آید؛ شاید یکی از دلایل عدم شناخت کافی مردم از ماهیت، ابعاد و کاربردهای متعدد این رشته هنری نیز همین جوانی گرافیک نسبت به سایر رشته های هنری موجود در عرصه هنرهای تجسمی کشور باشد. البته نباید از ذکر این نکته نیز غافل شد که چه بسا ضعف آموزش های عمومی در کشور از جمله آموزش های ناظر به فراگیری مبانی هنری، زیبایی شناسی و همچنین فقدان ذائقه سازی هنری میان مردم به ویژه در فضاهایی نظیر مدارس و دانشگاه ها از دیگر دلایلی است که موجب شده این رشته هنری نتواند آنگونه که باید و شاید به سان دیگر رشته های هنری موجود در عرصه های هنرهای تجسمی (نظیر عکاسی و نقاشی) در میان آحاد مردم شناخته گردد و صندلیی فراخور و قابل اعتنا پیدا کند.
با این وجود؛ هنر جوان و روبه رشد گرافیک، واجد ظرفیت های منحصر و قابل توجهی است که شکوفایی روزافزون این ظرفیت ها و امکان نمایش عمومی آنها در سطح جامعه باعث شده است که سالانه خیل انبوهی از جوانان مشتاق و هنردوست به این رشته هنری روی آورند و عنوان گرافیست را برای معرفی هویت شغلی خود در آینده انتخاب نمایند.
یکی از این جوانان خوش ذوق و پیروز، محمد تقی پور است؛ او طی دو سال گذشته در قالب همکاری با خانه طراحان انقلاب اسلامی پوسترهایی را طراحی کرد که ظهور گرافیستی مستعد و خلاق را در سپهر هنرهای تجسمی کشور نوید می داد؛ از جمله آنها می توان به طراحی پوستر فیلم های سینمایی چون: به وقت شام، تنگه ابوقریب، سوء تفاهم، زندانی ها، 23 نفر، قسم، روز بلوا، آبادان یازده 60 و نهایتاً خروج آخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا اشاره نمود. تقی پور سال جاری نیز در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر پیروز به درخشش شد و توانست سیمرغ بلورین بهترین طراحی پوستر را برای فیلم 23 نفر به خود اختصاص دهد.
اکنون به مناسبت 7 اردیبهشت ماه؛ روز جهانی گرافیک به سراغ این گرافیست جوان و خوشنام عرصه هنرهای تجسمی کشور رفتیم و درباره شرایط کنونی این رشته هنری، فرصت ها، چالش ها، دورنمای آن و همچنین فعالیت های هنری محمد تقی پور در حوزه گرافیک به گفت وگو نشستیم.
مشروح این گفت وگو را در ادامه از نظر می گذرانید:
برای آغاز، بیوگرافی مختصری از خودتان بگویید.
من محمد تقی پور؛ متولد سال 1370 در شهر بابلسر هستم. اکنون قریب به هشت سال از ورودم به حوزه گرافیک حرفه ای می گذرد؛ فعالیت هایم را در حوزه گرافیک به صورت تجربی و با تکیه بر مطالعات آزاد آغاز کردم. البته ذاتاً هیچ گاه با هنر غریبه نبودم و در هر برهه ای از زمان به یکی از شاخه های هنری سرگرم و مشغول تجربه ورزی در آن حوزه بودم؛ از خوشنویسی و نقاشی و نوشتن متون ادبی گرفته تا عکاسی، معرق و منبت چوب، نواختن ساز و... هرچند که این تجربه ها اغلب به صورت آماتور بود و صرفاً بر اساس تمایلی که نسبت به تجربه کردن داشتم شکل می گرفت.
چه شد که انتها از میان رشته های هنری مختلف گرافیک را انتخاب کردید و به این رشته هنری روی آوردید؟
ورودم به گرافیک؛ از زمانی که این رشته هنری را به معنای کنونی اش شناختم، بیشتر به این دلیل رخ داد که گرافیک را متناسب با تمایلاتی که به هنر داشتم، در مقایسه با سایر رشته های هنری جامع جهات می دیدم.
شرایط کنونی رشته گرافیک در کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
فکر می کنم دامنه این پرسش گسترده است و یافتن پاسخی واحد و تعیین ناظر به تمام سطوح و رتبه بندی ها (چه اثر و چه شخص طراح) قدری مشکل و ممتنع است. اما به هرحال آنچه که امروز شاهد آنیم، وجود حجم قابل توجهی از علاقه مندان و فارغ التحصیلان جوان در این رشته است که متأسفانه چنانچه جهت درست را دنبال ننمایند، از متن به حاشیه رانده و صرفاً درگیر تجهیزات، ابزارها و تکنیک های مختلف می شوند و از فهم ماهیت اصلی گرافیک جا می مانند.
به عقیده شما مهم ترین چالش ها و موانع پیش روی هنرمندان رشته گرافیک (به ویژه هنرمندان جوان) در مقطع کنونی چیست؟
ابتدا باید بگویم که از نظر من اعتماد به دانش، تجربه و تخصص هر طراح ِگرافیکِ آزموده شده از سمت جامعه و همین طور از سوی سفارش دهنده، مهم ترین دغدغه هر طراح است.
نکته دیگری که باید اضافه کنم این است که احساس می کنم در حال حاضر یکی از موانع و چالش های جدی که اغلب طراحان گرافیک با آن مواجهند، وجود عده ا هنرمندنما (گرافیست نما) در این حوزه است که بدون داشتن اطلاعات و تجربه کافی، صرفاً به پشتوانه آشنایی و کار با نرم افزارهای گرافیکی و تنها با سودای کسب درآمد وارد عرصه گرافیک شده اند و گاهاً در ازای مبالغی بسیار اندک و ناچیز، مشتی آلودگی های بصری را به اسم کار گرافیکی به سفارش دهندگان تحویل می دهند!
جدی ترین فرصت ها و ظرفیت های موجود برای هنرمندان گرافیست (به ویژه هنرمندان جوان) در مقطع کنونی را چه می دانید؟
فکر می کنم مهم ترین ظرفیت در فضای کنونی گرافیک کشورمان ملموس شدن این حس است که شاخه های مختلف تجاری و فرهنگی در کشور هر روز به فهم این نکته نزدیک تر می شوند که تبلیغات درست، اتفاقی کارآمد و حائز اهمیت است؛ میل اقشار و اصناف مختلف به تبلیغات و دیده شدن، برای طراحان گرافیک سرمایه ای مهم و کلیدی محسوب می گردد؛ اگر در این صورت وظیفه طراح این است که خود را به لحاظ کیفی به حدی شایسته و مطلوب برساند تا در ادامه پیروزیت خود را بیش از پیش تضمین کند؛ هیچ طراح گرافیک کاربلدی بدون سفارش و مراجعه نماینده باقی نمی ماند.
از نظر شما آیا گرافیک توانسته است به عنوان شغلی مستقل و خودبسنده در فضای کسب و کار کشور ما جا بیفتد؟ در غیر اینصورت موانع تحقق این امر چه بوده است؟
به نظر می رسد تا تحقق تام و تمام این مطلوب که گرافیک مستقلاً در کشور نزد همگان شناخته گردد و به عنوان شغلی مستقل جا بیفتد، راه بسیاری در پیش است؛ هنوز که هنوز است بسیاری از مردم، گرافیک و کاربردهای آن را نمی شناسند و طراح گرافیک را با نقاش اشتباه می گیرند!
آیا شرایط کنونی پیوند میان رشته گرافیک و بازار کار این رشته رضایت بخش است؟
در این باره نمی توان به طور مطلق اظهارنظر کرد؛ اما در مجموع؛ می توان گفت که شرایط کنونی از حیث پیوند میان رشته گرافیک و بازار کار این رشته رضایت بخش نیست.
در این میان، کارکرد نهادهای آموزشی و دانشکده های مرتبط به رشته گرافیک را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این نهادها توانسته اند خودشان را با اقتضائات و نیازهای روز رشته گرافیک منطبق و به روزرسانی نمایند یا اینکه از انطباق با اقتضائات روز رشته گرافیک جا مانده اند؟
گمان می کنم به میزانی که دانشگاه ها و مراکز آموزشی از مدرسان باسواد، مجرب، متعهد و به روز بهره ببرند، به همان میزان نیز فرایند و سیستم آموزشی آنها به روزرسانی خواهد شد؛ متأسفانه اکنون شرایط مناسبی را در سیستم آموزشی کشور و در رشته گرافیک شاهد نیستیم؛ در این شرایط دانشجو پس از آنکه فارغ التحصیل و وارد بازارکار می گردد، دچار نوعی دوگانگی می گردد؛ چراکه بازار کار از او چیزهایی را مطالبه می نماید که با آنچه تا به امروز به عنوان گرافیک آموخته در تناقض است!
کمی درباره شیوه کارتان در طراحی پوستر بگویید؛ طی سال های اخیر پوسترهای سینمایی زیادی را طراحی و اجرا نموده اید؛ آیا خودتان هم به سینما علاقه دارید؟
برای طراحی پوسترهای سینمایی، پس از تماشای فیلم موردنظر، باتوجه به منابعی که برای طراحی پوستر دراختیارم است و همین طور در نظر دریافت مؤلفه های طراحی پوستر فیلم آغاز به کار می کنم. شخصاً به فیلم، سینما و همین طور فیلمسازی و کارگردانی علاقه مندم و امیدوارم درآینده فرصتی هم برای این منظور به دست آورم.
از نظر شما چه تفاوتی بین طراحی پوسترهای سینمایی با پوسترهای غیرسینمایی وجود دارد؟
بین طراحی پوستر فیلم و پوسترهای دیگر تفاوت های گوناگونی می تواند وجود داشته باشد؛ از جمله این تفاوت ها، تعلیقی است که در بیشتر مواقع در پوستر فیلم ها وجود دارد و باید ذهن مخاطب پوستر را درگیر خود کند تا نهایتاً با تماشای فیلم به آن تعلیق پاسخ داده گردد.
تا به امروز چه جوایزی را در حوزه گرافیک به دست آورده اید؟
از بین جوایز و عناوینی که تا این لحظه به لطف خدا به من اختصاص یافته است، شاخص ترینشان نامزدی بهترین طراحی پوستر فیلم در دو دوره سی و هفتم و سی و هشتم جشنواره فیلم فجر و دریافت سیمرغ بلورین بهترین طراحی پوستر فیلم از جشنواره سی و هشتم فیلم فجر است.
دریافت سیمرغ بلورین بهترین پوستر از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر چه تأثیری بر فرایند کاری شما داشته است؟
سیمرغ باعث شده است که به نگرش شخصی ای که تا به امروز در طراحی پوستر فیلم های سینمایی دنبال می کردم اعتماد بیشتری پیدا کنم و برای تداوم و تکامل آن کوشش بیشتری به کار ببندم.
مطالبه و انتظار شما به عنوان هنرمندی جوان و شاغل در رشته گرافیک از مسئولین، سیاستگذاران و مدیران امر برای رقم خوردن دورنمایی روشن تر برای این رشته هنری در آینده چیست؟
فکر می کنم که هنرمند هرچه دغدغه های فکری اش بیشتر باشد آثاری که از او صادر می گردد زمینی تر و بی حس تر خواهد بود؛ ذهن هنرمند باید آزاد و رها باشد؛ هنرمند نباید دغدغه معاش، بیمه و... را داشته باشد. انتظاری که از مسئولین و دست اندرکاران عرصه فرهنگ و هنر کشور می رود این است که برای هنرمندان صندلی و منزلتی بالاتر از آنچه اکنون درجامعه مشاهده می کنیم، درنظر بگیرند.
گفت وگو و تنظیم: محمد خاجی
منبع: تسنیم