زندگی امام رضا(ع) و سیاست

به گزارش مجله نماشو، ر اینجا می خواهیم درباره زندگی سیاسی و رخداد های مهمی که در دوران امام رضا علیه السلام برای ایشان رخ داد و موضع گیری های ایشان بحثی داشته باشیم.

زندگی امام رضا(ع) و سیاست

به گزارش خبرنگاران و به نقل از سایت توس لرستان، امام رضا - علیه السلام - بنا به قول بسیاری از مورّخان، در سال 148 و به اندکی از آنان، از جمله شیخ صدوق در سال 153 در 11 ذی قعده (یا ذی حجه و یا ربیع الاول) چشم به دنیا گگردده است. در تاریخ وفات آن امام اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. برخی سال 202 و برخی سال 203را سال رحلت دانسته اند. از نظر ماه هم کلینیو شیخ مفید ماه صفر را بدون معین روز یاد نموده اند. نوبختی آخرین روز ماه صفر را روز رحلت دانسته و برخی دیگر هفدهم یا بیست سوم آن ماه و آخر ذی حجه را روز وفات دانسته اند. به نظر می رسد که در عرف شیعه، سخن نوبختی پذیرفته شده است.

مادر آن حضرت خیزران نامیده می شد. برخی گفته اند که ایشان ام ولد و از اهالی نوبه بوده و اروی نام داشته و لقبش شقراء بوده است. برخی گفته اند نام او نجمه و کنیه اش امّ البنین بود و برخی نام آن بانو را تکتم دانسته اند. نقش انگشتری آن حضرت: ماشاءَ الله و لا حَولَ و لا قُوّه اِلّا بِالله بوده است.

وجود ادله روایی گسترده و بعلاوه مقبولیت امام رضا - علیه السلام - در میان شیعیان و هم فزونی علمی و اخلاقی حضرت، امامت ایشان را به خوبی ثابت می نماید، گر چه شرایط مسأله امامت در اواخر زندگی موسی بن جعفر - علیه السلام - بسیار پیچیده و سخت بود، اما بیشتر اصحاب امام کاظم - علیه السلام - جانشینی امام رضا - علیه السلام - را از طرف آن حضرت پذیرفتند.

شیخ مفید نام دوازده تن از این صحابه را که روایاتی در این موضوع معین امام رضا - علیه السلام - به جانشینی پدر بزرگوارش نقل نموده اند، ذکر می نماید که مهمترین آنها: داود بن کثیر الرقّی، محمد بن اسحاق بن عمّار، علی بن یُقْطین و محمد بن سنان می باشند.

شیخ پس از آن، روایات مذکور را به تفصیل آورده است. مجموع آنچه در این زمینه گرد آمده، به وسیله شیخ صدوق و برخی از متأخران بوده است.

اختلافی که پس از شهادت امام صادق - علیه السلام - در مسأله جانشینی آن حضرت به وجود آمد، سبب شد تا این بار پس از شهادت امام کاظم - علیه السلام - اصحاب، در موضوع جانشینی دقّت و احتیاط بیشتری به خرج دهند و قبل از شهادت آن حضرت، درباره شناخت او اصرار بورزند.

نصر بن قاموس می گوید: به ابو ابراهیم (موسی بن جعفر) عرض کردم: من از پدر شما درباره جانشینش سؤال کردم، شما را معرفی فرمود (فَأخْبُرُنی اِنّکُ انتَ هْو). پس به عرض آن حضرت رساندم که وقتی حضرت صادق - علیه السلام - به شهادت رسید، میان مردم اختلاف افتاد (ذَهُبُ النّاسْ یُمیناً وُ شِمالاً). من و دوستانم تعدادا برگزیدیم، اینک ما را آگاه فرمایید که چه کسی جانشین شما خواهد بود؟ امام - علیه السلام -، فرزند خود علی را معرفی کرد.

با این حال باز به علت تقیّه و هم فرصت طلبی اشخاصی که اموالی از طرف کاظم - علیه السلام - از شیعیان گرفته بودند و بعلاوه وجود برخی از روایات نادرست که در آنها علایمی را برای منحرف ساختن اذهان از امام - علیه السلام -، شناسانده بودند، مشکلاتی به وجود آمد. این در حالی بود که امام کاظم - علیه السلام - در مدینه، میان شیعیان و علویان - که تعداد فراوانی از آنان شاهد و ناظر جریان بودند - امام رضا - علیه السلام - را به جانشینی خود منصوب فرمود.

در اینجا می خواهیم درباره زندگی سیاسی و رخداد های مهمی که در دوران امام رضا علیه السلام برای ایشان رخ داد و موضع گیری های ایشان بحثی داشته باشیم. برای این منظور در ابتدا لازم است به برخی از مسائل پرداخته گردد:

سیاست چیست؟

دارای چه ابعادی است؟

بر چند قسم است؟

موضوع علم سیاست چیست؟

اصول علم سیاست چیست؟

سیاست بر چه محوری می چرخد؟

در مرحله اول باید دانست منشأ علم سیاست از کجاست و این علم چگونه به وجود آمد؟ بعلاوه آنالیز کرد که آیا ائمه سیاست مدار بوده و زندگی سیاسی داشته اند که ما می خواهیم از آن بحث کنیم یا خیر؟ در ادامه برآنیم به شرح درباره پرسش های مطرح شده بپردازیم.

مفهوم سیاست

سیاست به طور کلی عبارت است از چگونگی اداره کشور ها و ملل. البته این، یک تعریف کلی از سیاست است و در کتب متفاوت، سیاست را به اشکال مختلفی تعریف نموده اند ممکن است برخی امور شخصی مردم از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج و … را هم داخل در آن بدانند؛ زیرا اینها خودشان به نوعی اداره کردن هستند. در این زمینه یکی از اندیشمندان تعریفی که از سیاست نموده است که چنین است: سیاست یعنی اداره امور روزانه مردم.

به هر حال از سیاست تعاریف زیادی شده است و این آشفتگی در تعریف سیاست تازگی ندارد و تنها در این مورد خاصی هم نیست، بلکه هر چیزی که میان مفهوم وضعی و حقیقت خارجی خودش قرار بگیرد با چنین گستردگی و آشفتگی روبه رو خواهد بود؛ زیرا اشیای خارجی، حدود ویژه ای به میزان وسعت وجودشان و مفاهیم وضعی محدوده ای به میزان وضعی که واضع آن مفهوم قرار داده دارند.

برای مثال انسان مفهوم ویژه ای به میزان وسعت خارجی اش دارد؛ اما سیاست، اقتصاد و اجتماع در تعاریفشان آشفتگی وجود دارد؛ چون مفاهیم وضعی نیستند که محدود به وسعت وضعشان باشند و حقایق خارجی هم نیستند. پس افراد خارجی شان هم دقیقاً معلوم نیست تا محدوده شان بیان گردد.ابعاد سیاست هم مانند خودش دارای وضوح و روشنی دقیقی نیست.

اقسام سیاست

سیاست در عرصه داخلی یا سیاست داخلی.

سیاست در عرصه خارجی یا سیاست خارجی .

هریک از این دو قسم هم به قسم مجزا تقسیم می شوند:

سیاست داخلی: الف، برقراری نظم و تسلط بر امور جامعه؛ و ب، جلوگیری از ورود سیاست های اجنبی به داخل کشور.

سیاست خارجی: الف، تأثیر در ملل دیگر به منظور مشارکت در برقراری نظم و جلوگیری از ظلم به آن ها؛ زیرا انسانیت یک وحدت واحد است و انسان از این جهت که انسان است خدمت او بر انسان دیگر واجب است.

امام علی علیه السلام می فرماید: هرانسانی برادر دینی یا نظیر تو در آفرینش است.

پس همه انسان ها با هم برابرند و یک انسان وظیفه دارد به همنوعانش در برقراری نظم و جلوگیری از ظلم در ملل دیگر مشارکت داشته باشد و این همان سیاست خارجی است.

ب، تلاش در جلوگیری از تأثیر ملل و دولتهای دیگر در کشور اسلامی. چون اگر دولت مرکزی در جلوگیری از اثر گذاشتن در کشور دخالت نکند حکومتهای خارجی به انواع مختلفی در کشور اثر می گذارند.

سیاست چهار موضوع اصلی دارد که همان اصول سیاستند. می توان این اصول را به 4 قسم تقسیم کرد:

1. شامل: الف، دیدگاه سیاسی و ب، افکار سیاسی می باشد.

2. تأسیسات سیاسی که شامل: مؤسسات سیاسی معاصر با دولت مثل روز نامه ها، مؤسسات قانون گذاری مثل مجلس و قانون اساسی و مؤسسات اجرایی مثل دولت است.

3. اموری که در سیاست نسبت اول را دارند؛ بدین جهت که آغاز سیاست از آن ها بوده است که شامل: الف، آزادی عمومی؛ ب، گروه ها و جمعیت ها؛ ج، احزاب سیاسی و د، مشارکت افراد در اداره جات یا دولت.

4. روابط بین الملل که شامل: الف، سیاست بین المللی؛ ب، سازمانها و اداره جات بین المللی و ج، قانون بین المللی.

از این بیانات روشن می گردد که تعریف سیاست به علم دولت داری به هیچ وجه کامل نیست اگر چه دولت داری یکی از مهمترین شاخه های آن است.

سیاست حول چه محوری می چرخد؟

در تعریف سیاست آمده است که سیاست اعمال قدرت است. در این صورت محور علم سیاست را می توان سه مطلب اساسی دانست:

الف. چه سیاستی باید جامعه را فراگیرد تا افراد رفاه بیشتری داشته باشند.

ب. دولت جهت اجرای سیاست چه وسایلی را به کار می گیرد.

ج. چه تأثیری از در اختیار گرفتن این سیاست و این وسیله ها می توان بر جای گذاشت.

بنابراین محورهای اساسی علم سیاست چنین می گردد: اتخاذ قرار، چگونگی اجرا و نتایج آن، که هر کدام از این اقسام صورتهای مختلفی دارد که مجالی برای ذکر آن نیست لذا یک سیاستمدار باید بحث کند که قرار شایسته چیست، اجرای آن چگونه است و اثری که از اجرای آن دنبال می نماید چیست؟

منشأ علم سیاست

سیاست بر خاسته از متن اسلام است. در چگونگی آن بیان می کنیم که اسلام دینی است کامل و شایسته و بیانگر تمامی احکامی که بشر انجام می دهد و به آن احتیاج دارد؛ خواه این احکام فعل اعضا و جوارح و یا امیال باطنی باشد. بنابر این هر فعلی که از انسان سر می زند از یکی از احکام پنج گانه وجوب، استحباب، حرمت، مکروه و اباجه خارج نیست و حتی می بینیم که از اندیشه های بد به اسم تحریم و کراهت نهی شده و به اندیشه های خوب به اسم وجوب و استحباب امر شده است. در روایتی امام صادق (ع) فرموده است: چیزی نیست مگر آن که در کتاب و سنت آمده باشد.

علاوه بر این، آیه ها و روایات و آیاتی خاص هم در باب سیاست داریم که از آن جمله است روایت امام رضا علیه السلام که فرمودند عالم باسیاسه یعنی امام باید عالم به سیاست باشد. در جایی دیگر آمده است: و ساسة العباد یعنی ائمه سیاستمداران مردمند

آیا ائمه سیاستمدار بوده اند؟

در پاسخ باید گفت ائمه سیاستمدار بوده اند و امام رضا (ع) که خود از ائمه معصوم است، سیاست را یکی از شرایط امام و امامت می داند. ائمه ما هیچ گاه از سیاست کناره گیری ننموده و همیشه دین را همراه سیاست داشته اند. در برخی بیاناتشان آمده است که هر تلاشی در جهت جدایی دین از سیاست، مانند تلاش کردن برای جدایی عبادت از متن اسلام است.

ما تا به حال در خصوص سیاست سخن گفتیم ولی هیچ گاه از روش فراگیری آن صحبتی به میان نیاوردیم ولی نیکوست بدانید که شناخت سیاست ممکن نیست مگر پس از شناخت حداقل شش مطلب: دین، اقتصاد، جامعه، حقوق، روانشناسی، تاریخ.

فراگیری سیاست بدون شناخت این علوم به نحو احسن ممکن نیست؛ زیرا دین در ترکیب امت ها وجود دارد و نمی توان از آن جدایش کرد و یک سیاستمدار هم باید در کارها و تصمیم های خودش، جنبه های دینی و مذهبی را در کشورش در نظر گرفته و با ملاحظه اوضاع و شرایط کلی حاکم بر جامعه تصمیم خویش را اتخاذ کند و الا نمی تواند کشور را اداره کند.

بحث ما پیرامون علم سیاست تمام شد. حال باید ببینیم دیدگاه سیاسی امام رضا (ع) چگونه بوده و ایشان چه اندازه در سیاست روز دخالت داشته اند. هم باید دید مسائل مهمی که در زمان امام رضا (ع) با انگیزه سیاسی صورت گرفته و امام هم در آن نقش آفرینی داشته کدام است.

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 1 شهریور 1400 بروزرسانی: 1 شهریور 1400 گردآورنده: namasho.ir شناسه مطلب: 1832

به "زندگی امام رضا(ع) و سیاست" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "زندگی امام رضا(ع) و سیاست"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید